مهدویت

مهدویت
در خصوص مسائل دینی و مهدویت

امامیه در سفر و غیر سفر، به سجده بر زمین ملتزم و مقیّدند و سجده بر غیر زمین را جایز نمى‏دانند؛ مگر بر چیزى كه از زمین روییده شده باشد؛ البته مشروط بر اینكه خوردنى و پوشیدنى نباشد. به دلیل روایات متواترى كه از پیامبر اكریم(ص) و اهل بیت(ع) و اصحاب او رسیده است، جایز نمى‏دانند كه به هنگام نماز و در حال صحّت و سلامتى، بر غیر زمین و روییدنیهاىِ از آن سجده شود. بعداً(در خلال بحث) روشن خواهد شد كه روش اصحاب پیامبر(ص) التزام به سجده بر زمین و روییدنیهاىِ از آن بوده است و عدول از این سنّت در زمانهاى بعد روى داده است.

اختلاف نظر فقها در شرایط محل سجده


مسلمانان بر وجوب دو بار سجده در هر ركعت از ركعتهاى نماز، اتفاق نظر دارند و دراینكه این سجده در مقابل چه كسى باید باشد هم اختلافى ندارند؛ چرا كه این خداى سبحان است كه آنچه در آسمانها و زمین است، از روى اطاعت یا اكراه، او را سجده مى‏كنند " 3 " و این كلام خداوند، شعار هر مسلمان است كه: «... لاَتْسجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لاَلِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا للَّهَ الَّذِی خَلَقَهُنَّ...» " 4 "؛ [خورشید و ماه را سجده نكنید، بلكه خداى را كه آنها را آفرید، سجده كنید].
اختلاف مسلمانان تنها در شرایط محلّ سجده است؛ یعنى جایى كه سجده كننده، پیشانى‏اش را بر روى آن مى‏گذارد. شیعه معتقد است كه سجده باید بر زمین یا روییدنیهاى غیر خوراكى و پوشاكى، مانند حصیر و بوریا باشد، اما دیگر مذاهب اسلامى در این مسئله با شیعه مخالفند. اینك آراى فقها در این زمینه:
شیخ طوسى " 5 " در بیان آراى فقها مى‏گوید:
در حال اختیار، سجده بجز بر زمین یا روییدنیهاى غیر خوراكى و غیر پوشاكى، از قبیل پنبه و كتان، جایز نیست، اما فقهاى اهل سنّت مخالف این نظر هستند؛ زیرا به اعتقاد آنان سجده بر پنبه، كتان، مو، پشم و امثال اینها جایز است....
شیخ طوسى در ادامه مى‏فرماید:
سجده بر چیزى كه داراى پنبه یا كتان باشد، مانند سجده بر پیچ عمامه و گوشه عبا و آستین پیراهن، جایز نیست. شافعى هم بر این عقیده است و از على(ع)، ابن عمر، عبادة بن صامت، مالك و احمد بن حنبل هم چنین روایت شده است. ابو حنیفه گفته است: «اگر كسى بر چیزى سجده كند كه داراى پنبه باشد، مانند لباسى كه بر تن دارد، كفایت مى‏كند و چنانچه بر چیزى سجده كند كه از او جدا نیست، مثل اینكه دست خود را بر روى زمین پهن و بر آن سجده كند، كفایت مى‏كند، اما مكروه است». این مطلب از حسن بصرى روایت شده است.
" 6 " علاّمه حلّى " 7 " در بیان آراى فقها درباره محلّ سجده مى‏فرماید:
از نظر همه علماى شیعه، سجده بر غیر زمین و بر چیزى كه از زمین نروییده؛ مانند پوست و پشم، جایز نیست، اما علماى اهل سنّت بر جواز سجده بر غیر زمین اتفاق نظر دارند. " 8 ".
شیعیان در این رأى و نظر، از امامان معصوم(ع) كه بر طبق حدیث ثقلین، عِدل و هم ردیف قرآن به شمار آمده‏اند، پیروى كرده‏اند. اینك ما در این زمینه به ذكر چند روایت از آنها بسنده مى‏كنیم:
شیخ صدوق با سند خویش از هشام بن حكم روایت كرده است كه به امام صادق(ع) عرض مى‏كند: «أَخبِرنِی عمّا یجوز السجود علیه و عمّا لایجوز»؛ مرا از چیزهایى كه سجده بر آنها جایز است و چیزهایى كه سجده بر آنها جایز نیست، خبر دِه.
امام(ع) مى‏فرماید: «السجود لایجوز إلاّ على الأرض أوعلى ما أنبتت الأرض إلاّ ما اُكل أو لُبس»؛ یعنى: سجده، جز بر زمین و چیزهاى غیر خوراكى و پوشاكى كه از زمین مى‏روید، جایز نیست.
هشام بن حكم سوءال مى‏كند: «جُعِلْتُ فِداكَ ما العلّة فِی ذلك؟»؛ فدایت شوم، علّت این امر چیست؟ امام(ع) مى‏فرماید:
لأنّ السجود خضوعء للّه عزّ و جلّ فلاینبغى أن یكون على ما یوءكل و یلبس، لأنّ ابناء الدنیا عبید ما یأ كلون و یلبسون، و الساجد فی سجوده، فی عبادة اللّه عزّ و جلّ فلا ینبغى أن یضع جبهته فی سجوده على معبود أبناء الدنیا الذین اغترّوا بغرورها. " 9 ".
زیرا سجده، یك نوع خضوع در مقابل خداوند عزّو جلّ است. پس سزاوار نیست كه بر خوراكى و پوشیدنى انجام شود؛ زیرا دنیا طلبان، بنده خوردنیها و پوشیدنیها هستند، در حالى‏كه كسى كه سجده مى‏كند، در حین سجده، مشغول عبادت خداوند، عز ّو جلّ است. بنابراین، شایسته نیست كه پیشانى اش را هنگام سجده، بر چیزى نهد كه مورد پرستش دنیا طلبانى است كه فریب امور بیهوده دنیا را خورده‏اند.
امام صادق(ع) فرموده است:
و كلّ شى‏ءٍ یكون غذاء الانسان فی مطعمه أو مشربه أو ملبسه، فلاتجوز الصلاة علیه، ولاالسجود إلاّ ما كان من نبات الارض من غیر ثمر، قبل أن یصیر مغزولاً، فإذا صار غزلاً فلاتجوز الصلاة علیه إلاّ فی حال الضرورة؛ " 10 ".
و هر چیزى كه غذاى انسان است، اعم از خوراكى، نوشیدنى و پوشیدنى، نماز و سجده بر آن صحیح نیست؛ مگر آنكه روییدنى از زمین و بى میوه باشد و ریسیده نشده باشد؛ و اگر ریسیده باشد، نماز بر آن جایز نیست، مگر در حال ضرورت.
بنابراین، با توجه به روایات یاد شده، اگر شیعیان به سجده كردن بر زمین و گیاهان غیر خوراكى و غیر پوشاكى ملتزمند، سزاوار ملامت نیستند؛ چرا كه آنها در این مسئله به امامانشان اقتدا مى‏كنند.
علاوه بر این، روایاتى در این باره از اهل سنّت نقل شده است كه دیدگاه شیعه را تقویت مى‏كند و به زودى به هنگام نقل این روایات، روشن خواهد شد كه سنّت پیامبر اكرم(ص) در نماز، نخست سجده بر زمین بوده، آنگاه سجده بر تنها حصیر و بوریا نیز رخصت داده شده و پس از آن، ترخیص سومى نرسیده، بلكه مى‏توان گفت همچنان كه كاملاً بررسى خواهد شد، روایاتى وجود دارد كه سجده بر غیر موارد مزبور را ممنوع كرده است.
محدّث نورى در مستدرك از دعائم الاسلام از امام صادق(ع) از پدرانش روایت كرده است كه رسول خدا(ص) فرمود:
إنّ الارض بكم برّة، تتیمّمون منها، و تصلّون علیها فی الحیاة(الدّنیا) و هى لكم كفاة فی الممات، و ذلك من نعمة اللّه، له الحمد، فأفضل ما یسجد علیه المصلّی الأرض النقیّة؛ " 11 ".
زمین براى شما نیكوكار است، با آن تیمّم مى‏كنید و در زندگى(دنیا) برروى آن نماز مى‏گزارید و در مرگ، شما را بس است و این از نعمتهاى خداوند است كه حمد و ستایش مخصوص اوست. بنابراین، برترین چیزى كه نمازگزار مى‏تواند بر آن سجده كند، زمین پاك است.
محدّث نورى همچنین از امام صادق(ع) نقل كرده است كه فرمود:
ینبغی للمصلّی أن یباشر بجبهته الأرض و یعفّر وجهه فی التراب، لأنّه من التذلّل للّه؛ " 12 ".
شایسته است كه نمازگزار، پیشانى اش را مستقیماً بر زمین بگذارد و صورت را [با گذاشتن روى زمین] خاك آلود كند؛ زیرا این كار، نوعى اظهار ذلّت در مقابل خداوند است.
شعرانى [در ذیل حدیث فوق] مى‏گوید:
مقصود از [تعفیر و به خاك مالیدن صورت]، اظهار خضوع و فروتنى با سر است تا زمین را با صورت كه شریف‏ترین عضو بدن است، لمس كند؛ خواه این لمس، با پیشانى باشد یا با بینى؛ و چه بسا قراردادن پیشانى با بینى بر زمین، نزد گروهى از فقها اولویت داشته باشد؛ زیرا ریشه كلمه «أنف» كه به معناى بینى است، از «انفه» و «كبریا» به معناى بزرگى گرفته شده؛ از این رو اگر نماز گزار آن را بر زمین گذارد، گویى در برابر خداوند، از بزرگى و كبریایى كه نماز گزار دارد، خارج شده است؛ زیرا ورود در محضر خداوند بر كسى كه در او كوچك‏ترین ذرّه‏اى از ریا وجود داشته باشد، حرام است؛ چرا كه محضر الهى در حقیقت، بهشت اكبر است و رسول خدا(ص) فرموده است: «كسى كه كوچك‏ترین ذرّه از كبر در وجودش باشد، وارد بهشت نمى‏شود». " 13 ".
امام مغربى مالكى رودانى طى حدیث مرفوعه‏اى از ابن عباس نقل مى‏كند: «من لم یلزق أنفه مع جبهته بالأرض أو اسجد لم تجز صلاته»؛ " 14 " كسى كه در سجده، بینى‏اش همراه با پیشانى به زمین نرسد، نمازش كفایت نمى‏كند.
[در این باره ذكر این نكته ضرورى است كه] همچنان كه اعمال عبادى در اصل، توقیفى است، شرایط و احكام آنها نیز از امورى است كه باید از طرف مفسّر شریعت و مبلّغ آن، یعنى رسول خدا(ص) تبیین و روشن شود؛ زیرا اوست كه طبق تصریح قرآن كریم، الگو و تبیین كننده قرآن عزیز است و بر تمامى مسلمانان واجب است كه احكام دین و جزئیات شریعتشان را از او فراگیرند.
خداوند سبحان فرموده است: «لَقَدْ كَان لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةء حَسَنَةء لِمَنْ كَانَ یَرْجُوا اللَّه وَ الْیَوْمَ اْل‏آخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِیراً» " 15 "؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا(ص) سرمشق نیكویى بود براى آنها كه امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏كنند.
«وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» " 16 "؛ آنچه رسول خدا براى شما آورده، بگیرید و از آنچه نهى كرده، خوددارى كنید.

فرق بین «مسجود له» و «مسجود علیه»


گاهى تصوّر مى‏شود كه التزام و اعتقاد به سجده بر زمین یا روییدنیهاى از زمین، بدعت است؛ به خیال اینكه تربتى كه بر آن سجده مى‏شود، بت است. این افراد، كسانى هستند كه بین «مسجودء له»(یعنى كسى كه براى او سجده مى‏شود) و «مسجودء علیه»(یعنى چیزى كه بر آن سجده مى‏شود) تفاوتى نمى‏گذارند و چنین مى‏پندارند كه سنگ یا تربتى كه در مقابل نماز گزار گذاشته شده است، بتى است كه نمازگزار آن را با قراردادن پیشانى بر رویش، مى‏پرستد، اما شیعه چه تقصیرى دارد كه درك مخالفانش چنین ضعیف است كه بین این دو فرقى نمى‏گذارند و موحدّ را با مشرك، به خاطر اشتراك در ظاهر، مقایسه مى‏كنند؛ و به صورت و ظاهر اشیا اهمّیت مى‏دهند، در حالى كه ملاك، باطن امور است.
بنابراین، براى بت پرست، بت، معبود و «مسجودء له» است و آن را در مقابلش مى‏گذارد و براى او ركوع و سجود مى‏كند، اما موحّد كه مى‏خواهد نهایت عبودیت خویش را اظهار كند، براى خداوند سجود و اظهار تذلّل و فروتنى مى‏كند. موحّد، پیشانى اش را بر روى خاك، سنگ، شن و ریگ مى‏گذارد تا به این وسیله، در مقام ارزیابى، برابرى اش را با این امور اظهار كند و بگوید «خاك كجا و ربّ الارباب كجا؟»
آرى، سجده كننده بر خاك، غیر از پرستنده آن است. او مى‏خواهد با سجده بر خاك، در برابر خداوند تذلّل و فروتنى كند و كسى كه خلاف این را توهّم كند، مراتب نادانى خود را نشان داده است. او با این كارش موجب گرفتارى همه نمازگزاران و محكوم شدن آنها به شرك مى‏شود؛ زیرا كسى كه بر فرش و پارچه و غیر اینها نماز مى‏خواند نیز باید طبق این دیدگاه، پرستنده آنها باشد و این، خیلى عجیب است.
آمُدى از امام على(ع) نقل مى‏كند كه فرمود: «السجود الجسمانی: وضع عتائق الوجوه على التراب» " 17 "؛ سجود جسمانى عبارت است از قراردادن مواضع لطیف صورت بر روى خاك.

سجده در لغت


بدون شك، سجده از واجبات نماز است. هر دو فرقه شیعه و اهل سنّت از ابن عباس(رضى اللّه عنه) روایت كرده‏اند كه رسول خدا(ص) فرمود: «أُمرت أن أسجد على سبعة أعظم: على الجبهة و الیدَیْنِ و الركبتَیْنِ و أطراف القدمَیْنِ»؛ " 18 " مأمور شده‏ام كه بر هفت استخوان سجده كنم: برپیشانى، دو دست، دو زانو و نوك دو پا.
با این حال، حقیقت سجده و واقعیت و مقوّم آن، قرار دادن پیشانى بر زمین است و موارد شش گانه دیگر، بیشتر شبیه شرایط سجده است [تا اینكه در حقیقت آن نقش داشته باشد]. دلیل این مطلب، كلام صاحبان كتب لغت است؛ زیرا آنان در تعریف سجده، جز قراردادن پیشانى بر زمین، چیز دیگرى را ذكر نكرده‏اند؛ بنابراین، گویى دیگر موارد، از شرایط سجده است كه شارع آن را واجب و به حقیقت لغوى و عرفى سجده، افزوده است.
ابن منظور به نقل از ابن سیده گفته است: «سجد یسجد، سجوداً یعنى پیشانى‏اش را بر زمین قرارداد. اسم فاعل آن ساجد و جمع ساجد، سجود و سُجَّد است». " 19 ".
ابن اثیر گفته است: «سجود نماز عبارت است از قراردادن پیشانى بر زمین و هیچ خضوعى بزرگ‏تر از سجده نیست». " 20 ".
در تاج العروس من جواهر القاموس آمده است:
سجده یعنى خضوع، و سجود نماز از همین ریشه و به معناى قراردادن پیشانى بر زمین است و خضوعى بزرگ‏تر از سجود نیست. اسم آن «سجده» به كسر سین است. " 21 ".
این سخنان و نظایر آن از صاحبان كتابهاى لغت، گویاى این حقیقت است كه حقیقت و مقوّم سجده، همان قراردادن پیشانى بر زمین است و چنانچه پیامبر(ص) سجده بر هفت استخوان را واجب نكرده بود، براى سجده، گذاشتن پیشانى بر زمین كفایت مى‏كرد، اما علاوه بر گذاشتن پیشانى بر زمین، امور دیگرى هم براى سجده اضافه كرده كه موجب شده است سجده بر هفت عضو واجب باشد.
با توجه به مطالب فوق، تعجبى نیست كه از بیان اعضاى هفت گانه، گذاشتن پیشانى بر زمین، داراى شرط خاصى باشد و آن اینكه «مسجودء علیه» یعنى چیزى كه بر آن سجده مى‏شود، باید زمین یا روییدنى از زمین باشد و سجده بر غیر این موارد، جایز نباشد.

علت لزوم مكشوف بودن پیشانى در سجده


شاهد اینكه از میان اعضاى هفت گانه، پیشانى شرایط خاصى دارد، این است كه اكثر فقهاى اهل سنّت معتقدند كه تنها در سجده است كه پیشانى باید مكشوف باشد [و با چیزى پوشیده نشده باشد]. بنابراین، اگر سایر اعضا مانند پیشانى، نقشى در حقیقت سجده داشتند، باید حكم آن اعضا هم مانند حكم پیشانى باشد؛ در حالى كه واقعیت، خلاف این است [و براى روشن شدن مطلب، آراى فقهاى اهل سنّت را در این زمینه نقل مى‏كنیم]:
1. در مختصر ابى القاسم خرقى و شرح آن آمده است: «بنابر یكى از این دو روایت، واجب نیست كه نماز گزار، غیر از پیشانى، سایر اعضا را بدون حایل، بر روى محل نماز(سجّاده) بگذارد» و در روایتى دیگر آمده است: واجب است نماز گزار، پیشانى‏اش را مستقیماً و بدون حایل، بر روى محل نماز بگذارد. این روایت را ابوالخطاب نقل كرده و اثرم روایت كرده است: از امام صادق(ع) در باره سجده بر پیچ عمامه سوءال كردم كه آیا درست است یانه؟ امام(ع) فرمودند: بر پیچ عمامه سجده نمى‏شود، بلكه باید آن قسمت از عمامه كه جلوى پیشانى را گرفته، برداشته شود، و این مذهب شافعى است.
خباب روایت كرده است كه از شدّت گرمایى كه بر پیشانى و دستان ما [به هنگام گذاشتن پیشانى روى زمین] مى‏رسید، نزد رسول خدا(ص) شكایت كردیم، اما به شكایت ما توجهى نكرد. تا آنجا كه مى‏گوید: از على(ع) نقل است كه فرموده است: «هرگاه هریك از شما نماز مى‏خواند، باید عمامه را از روى پیشانى كنار بزند». این حدیث را بیهقى نقل كرده است. " 22 ".
2. در الوجیز آمده است: در سجود، واجب است پیشانى آشكار و پیدا باشد؛ زیرا از خباب روایت شده است كه از شدّت گرمایى كه بر پیشانى و دستان ما مى‏رسید، نزد رسول خدا(ص) شكایت كردیم، اما او به شكایت ما توجهى نكرد.
در شرح این حدیث گفته است: لازم نیست همه پیشانى پیدا و مكشوف باشد، بلكه به مقدارى كه پیشانى بر آن صدق كند، كافى است؛ همچنان كه درباره مقدارى كه باید روى زمین قرار مى‏گیرد نیز چنین است. واجب است آن مقدارى از پیشانى كه بر روى زمین قرار مى‏گیرد، پیدا و مكشوف باشد. بنابراین، اگر مقدارى از پیشانى را آشكار كند، ولى موضع دیگرى را بر زمین گذارد، كافى نیست. كشف پیشانى، موقعى حاصل مى‏شود كه بین پیشانى و محل سجده، حایلى متّصل به پیشانى كه با برداشتن پیشانى، آن نیز برداشته شود، وجود نداشته باشد.
بنابراین، اگر بر گوشه‏اى از آن حایل یا پیچى از عمامه‏اش سجده كند، كفایت نمى‏كند؛ زیرا پیشانى‏اش را مستقیماً بر محلّ سجده نگذاشته است.
دلیل ما حدیث خباب است. همچنین روایت شده است كه پیامبر(ص) فرمود: «پیشانى‏ات را به زمین بچسبان». " 23 ".
3. ابن رشد گفته است: فقها اختلاف نظر دارند كه آیا یكى از شرایط سجود، این است كه دست سجده كننده باید [هنگام سجده] مكشوف و آشكار باشد و مستقیماً بر زمین قرار گیرد [و مثلاً با عبا پوشیده نشده باشد] یا اینكه چنین شرطى در باره دستان وجود ندارد؟
مالك گفته است آن، شرط سجود است، اما تصوّر مى‏كنم شرط تمامیت آن باشد. " 24 " گروهى نیز گفته‏اند آن، از شرایط سجود نیست.
اختلاف نظر فقها در سجده بر لایه‏هاى عمامه نیز از همین باب است. در این زمینه سه نظریه ابراز شده است: گروهى ممنوع مى‏دانند و گروهى دیگر جایز و گروهى هم بین سجده بر لایه‏هاى كم و لایه‏هاى زیاد عمامه، فرق گذاشته‏اند. گروهى هم بین اینكه بخشى از پیشانى سجده كننده به زمین برسد و یا هیچ بخشى از پیشانى‏اش به زمین نرسد، تفاوت قائل شده‏اند. " 25 ".
4. قفال گفته است: اگر به خاطر مرضى، دستارى بر پیشانى نماز گزار بسته شده باشد و با آن دستار سجده كند، كفایت مى‏كند و لزومى به اعاده نماز نیست. فقهاى ما قول دیگرى را نیز نقل كرده‏اند كه مطابق آن، در صورت مسح بر جبیره، اعاده واجب است. " 26 ".
5. در كتاب الفقه على المذاهب الاربعه آمده است: شافعیه معتقدند كه سجده بر پیچ عمامه یا دستار، در صورتى كه پیشانى را پوشانده باشد، اشكال دارد. بنابراین، چنانچه نمازگزار از روى علم و عمد، بر محل آشكار ومكشوف پیشانى اش سجده نكند، نمازش باطل است؛ مگر آنكه عذرى داشته باشد؛ مثل اینكه جراحتى بر پیشانى اش باشد و باز كردن دستار، مشقّت زیادى داشته باشد كه در این صورت، سجده با دستار، صحیح است. " 27 ".
ظاهراً حكمت لزوم كشف پیشانى به هنگام سجده، این است كه پیشانى به خاك بچسبد تا نمازگزار به نهایت خضوع و عبودیت برسد. اما این فقها كشف پیشانى را به عدم وجود حایلى كه مانع از سجود شود، مانند پیچ عمامه و لایه‏هاى آن، منحصر كرده‏اند و به رغم آن حكمت، سجده بر فرش و سجّاده را جایز شمرده‏اند و این، موجب بطلان حكمت كشف پیشانى به هنگام سجده و فایده آن مى‏شود. بدین سان، این سوءال متوجه آنان است كه: اگر سجده بر فرش و سجّاده جایز است، پس چه فرقى بین سجده بر فرش یا سجّاده با سجده بر پیچ عمامه یا دستارى كه دور سر بسته شده است، وجود دارد؟
تفاوت قائل شدن بین این دو، امر عجیبى است؛ زیرا دستار یا عمامه، مانند فرش و سجّاده، بافته شده از نخ است و اگر به زعم آنان، سجده، هم با گذاشتن پیشانى بر عمامه یا دستار محقّق مى‏شود و هم با گذاشتن پیشانى بر فرش یا سجّاده، در این صورت، همراه بودن عمامه یا دستار با نماز گزار و همراه نبودن فرش یا سجاده با نمازگزار، نمى‏تواند محملى براى تفاوت قائل شدن بین این دو باشد؛ به طورى كه سجده با یكى جایز و با دیگرى، ممنوع باشد.
اما اگر قائل شدیم كه حكمت كشف پیشانى به هنگام سجده، این است كه پیشانى به خاك بچسبد، در این صورت، سجده با عمامه یا دستار، با سجده بر فرش، تفاوتى نخواهد داشت. بدین ترتیب، علماى شیعه، بر همین اعتقادند. علاّمه حلّى مى‏گوید: «واجب است پیشانى را براى سجده، بر چیزى كه سجده بر آن صحیح است، آشكار كرد». " 28 ".

روش سجود در عصر پیامبر و پس از او


پیامبر اكرم(ص) و اصحاب او مدت زیادى به سجده بر روى زمین ملتزم بودند و مدت چند سال شدّت گرما، غبار خاك و رطوبت زمین را تحمّل مى‏كردند. در این دوره، هیچ كس بر لباس، پیچ عمامه و حتى بر حصیر، بوریا، فرش و سجّاده سجده نمى‏كرد. نهایت كارى كه نمازگزاران براى رفع آزار پیشانى انجام مى‏دادند، این بود كه با كف دستشان ریگها را سرد كرده، آنگاه بر آن سجده مى‏كردند تا جایى كه برخى اصحاب، نزد پیامبر(ص) از شدّت گرما شكایت كردند، اما او به این گلایه‏ها وقعى نمى‏نهاد؛ زیرا وظیفه نداشت از پیش خود، تكلیف الهى را تغییر دهد تا اینكه به سجده بر حصیر رخصت داده شد و گشایشى اگر چه در چارچوبى محدود، در امر مسلمانان پدید آمد. بنابراین، در آن زمان مسلمانان تنها سه مرحله را پشت سر گذاشتند، نه بیشتر:
1. مرحله‏اى كه بر مسلمانان، سجده بر زمین و انواع مختلف آن؛ مثل خاك، شن، سنگریزه و گل خشك واجب بود و در غیر این موارد، هیچ رخصتى داده نشده بود.
2. مرحله‏اى كه براى تسهیل امر مسلمانان و رفع حرج و مشقّت، سجده بر روییدنیها؛ از قبیل حصیر و بوریا، رخصت داده شد.
3. مرحله‏اى كه سجده بر لباس، در صورت ضرورت و اضطرار، مجاز شمرده شد.

سجده بر زمین


1. هر دو فرقه شیعه و سنّى، از پیامبر اكرم(ص) روایت كرده‏اند كه فرمود: «و زمین براى من محلّ سجده و پاك كننده قرار داده شده است». " 29 ".
از حدیث فوق متبادر مى‏شود كه هر بخشى از زمین، محلّ سجده و پاك كننده است كه مى‏توان بر آن سجده و تیمّم كرد. بنابراین، زمین از دو حیث مورد نظر قرار مى‏گیرد: یكى براى سجده و دیگرى براى تیمّم.
این حدیث، به روشنى ثابت مى‏كند كه اصلِ در سجده، سجده بر زمین است؛ خواه خاك باشد یا سنگ و ریگ. زمین است كه باید به عنوان محلّ سجده انتخاب شود و بدون دلیل دیگرى نمى‏توان از آن تعدّى كرد.
اما تفسیر روایت فوق به اینكه: «عبادت خدا و سجده در مقابل او، منحصر به مكان خاصى نیست، بلكه به رغم اعتقاد غیر مسلمانان به اینكه عبادت، تنها باید در كلیسا و كنیسه انجام شود، اسلام معتقد است كه همه زمین، مسجد مسلمانان است. آرى، این تفسیر، مخالف تفسیرى كه ما كردیم، نیست؛ زیرا اگر زمین به طور مطلق، مسجد نماز گزار باشد، لازمه‏اش این است كه همه جاى آن براى عبادت صلاحیت داشته باشد.
بنابراین، تفسیر فوق، به معناى التزامى تفسیرى است كه ما از حدیث ذكر كردیم و نشان دهنده این است كه چرا واژه «طهوراً» یعنى پاك كننده، پس از واژه «مسجداً» آمده و هر دو كلمه، مفعول فعل «جعلت» قرار گرفته است. نتیجه اینكه زمین، موصوف به دو وصف شده است: یكى مسجد و دیگرى طهور(یعنى پاك كننده). جصاص هم از حدیث، چنین فهمیده و گفته است: «همان زمینى را كه خداوند مسجد و محلّ سجده قرار داده، همان را طهور و پاك كننده هم قرار داده است.» " 30 ".
دیگر شارحان حدیث نیز همین سخن را گفته‏اند؛ بنابراین، اگر تربت و سنگ، پاك كننده است، همان هم باید محل سجده نماز گزار قرار گیرد. پس انحصار طهور و مسجد به زمین در حدیث فوق، دلیل بر این است كه جز زمین، بر چیز دیگرى نمى‏توان سجده كرد؛ مگر اینكه دلیل دیگرى قائم شود كه مسجد و محلّ سجده، اعم از طهور و غیر طهور است.

سرد كردن ریگها براى سجده بر آن


2. از جابر بن عبداللّه انصارى نقل شده است كه گفت: با پیامبر(ص) نماز ظهر مى‏خواندم. از شدّت گرما [و داغ شدن ریگها] مشتى از ریگ برمى‏داشتم و آن را كف دستم قرار مى‏دادم، سپس آن را به كف دست دیگرم مى‏ریختم تا سرد شود. آنگاه آنها را بر زمین قرار مى‏دادم تا بر آن سجده كنم. " 31 ".
بیهقى در ذیل این حدیث، توضیحى اضافه كرده است كه شیخ گفته است: اگر سجده بر لباس متّصل به نماز گزار جایز بود، سجده كردن بر آن آسان‏تر از سرد كردن ریگ با دست و قراردادن آن بر زمین براى سجده بود [و اینكه مسلمانان این مشقّت را متحمّل مى‏شده‏اند چون سجده بر لباس متّصل به نماز گزار جایز نبوده است]. " 32 ".
ما مى‏گوییم: اگر سجده بر مطلق لباس، خواه متّصل به نماز گزار باشد یا جداى از او، جایز بود، سجده كردن بر آن آسان‏تر از سرد كردن ریگ بود و مسلمانان براى رهایى از گرماى ریگها دستمال یا سجّاده و امثال اینها را به همراه خود مى‏آوردند تا بر آن سجده كنند [و چون چنین كار آسانى را نمى‏كردند، معلوم مى‏شده كه سجده بر مطلق لباس، جایز نبوده است].
3. انس روایت كرده است كه در گرماى شدیدى، با رسول خدا(ص) بودیم، یكى از ما مقدارى سنگریزه برداشت و در دستش نگه داشت و وقتى سرد شد، آن را بر زمین گذاشت و بر آن سجده كرد. " 33 ".
4. از خباب بن ارت نقل است كه گفت: نزد رسول خدا(ص) از شدّت گرمایى كه [به هنگام سجده] به پیشانى و كف دستان ما اصابت مى‏كرد، شكایت كردیم، ولى او به شكایت ما توجهى نكرد. " 34 ".
ابن اثیر در معناى حدیث فوق مى‏گوید: «آنها چون نزد رسول خدا(ص) از مشقّتى كه هنگام سجده بر زمین متحمّل مى‏شدند، شكایت كردند، حضرت به آنها اجازه نداد بر گوشه لباسشان سجده كنند». " 35 ".
این روایات، گویاى این حقیقت است كه سنّت رسول خدا(ص) و مسلمانان در نماز، فقط سجده بر زمین بوده است. حتى پیامبر(ص) به مسلمانان اجازه نمى‏دهد كه از سجده بر زمین عدول كرده، بر پارچه متّصل به خود یا جداى از خود سجده كنند. پیامبر(ص) با اینكه نسبت به موءمنان رئوف بودند، بر آنان واجب كردند كه پیشانى را [به هنگام سجده] بر زمین گذارند؛ هر چند كه شدت گرماى زمین، آنها را آزار دهد.
احادیث متعدّدى كه طى آنها پیامبر اكرم(ص) دستور مى‏دهد تا مسلمانان به هنگام سجده، صورت خود را بر خاك قرار دهند، گویاى این مطلب است كه مسلمانان به سجده بر زمین ملتزم بوده‏اند و پیامبر اكرم(ص) اصرار داشته است كه پیشانى به هنگام سجده، بر زمین قرار گیرد، نه بر پارچه؛ اعم از اینكه متّصل به نماز گزار باشد، مثل پیچ عمامه یا جداى از او، مثل دستمال و سجّاده.

مر به قراردادن صورت بر خاك


5. از خالد جهنى نقل است كه پیامبر(ص) صهیب را در حال سجده دید، به گونه‏اى كه گویا از خاك، پرهیز مى‏كند. به او فرمود: اى صهیب! صورتت را بر خاك قرارده. " 1 ".
ظاهراً صهیب با سجده بر پارچه متّصل یا جداى از خود و دست كم با سجده بر حصیر، بوریا و سنگهاى صاف، از قراردادن صورت بر خاك پرهیز مى‏كرده است. در هر صورت، این حدیث شاهد بر برترى سجده بر خاك است؛ در مقابل سجده بر ریگ؛ زیرا قبلاً بیان شد كه سجده بر ریگ، بر خلاف سجده بر غیر زمین، جایز است.
6. اُمّ سلمه روایت كرده است: پیامبر اكرم(ص) یكى از غلامانمان را كه به او «افلح» مى‏گفتند دید كه هنگام سجده، بر زمین مى‏دمد؛ پس به او فرمود: اى افلح! صورتت را بر خاك قرار ده. " 2 ".
7. در روایت دیگرى آمده است كه پیامبر(ص) فرمود: اى رباح! صورتت را بر زمین قرارده. " 3 ".
8. ابوصالح روایت كرده است: بر اُمّ سلمه وارد شدم. در همین حال، برادرزاده‏اش نیز وارد شد. آنگاه دو ركعت نماز در خانه او خواند. هنگام سجده، به خاك مى‏دمید [تا كنار رود]. ام سلمه گفت: برادر زاده! فوت نكن؛ زیرا من از رسول خدا(ص) شنیدم كه به غلامش به نام یسار [كه به هنگام سجده، بر خاك مى‏دمید] فرمود: صورتت را بر خاك بگذار. " 4 ".

 

امر به كنار زدن عمامه از پیشانى


9. روایت شده است كه پیامبر(ص) در هنگام سجده، عمامه را از پیشانى‏اش كنار مى‏زد. " 5 ".
10. از امیر الموءمنین(ع) نقل شده است كه فرمود: «هرگاه یكى از شما خواست نماز گزارد، باید عمامه را از صورتش كنار بزند»؛ براى اینكه بر پیچ عمامه سجده نكند. " 6 ".
11. صالح بن حیوان سبائى روایت كرده است: رسول خدا(ص) مردى را دید كه عمامه‏اى بر پیشانى‏اش بسته و مشغول سجده است؛ پس عمامه‏اش را از پیشانى كنار زد. " 7 ".
12. از عیاض بن عبداللّه قرشى نقل است: رسول خدا(ص) مردى را دید كه بر عمامه‏اى كه دور سرش بسته شده، سجده مى‏كند؛ پس با دستش اشاره كرد كه عمامه ات را كنار بزن، و به پیشانى‏اش اشاره كرد. " 8 ".
این روایات نشان دهنده این است كه مسلمانان در آن زمان، تكلیفى جز سجده بر زمین نداشته‏اند و رخصتى جز خنك كردن ریگها [براى سجده] نداشته‏اند و چنانچه ترخیصى وجود داشت، به خنك كردن ریگ اقدام نمى‏كردند و پیامبر(ص) هم به گذاشتن صورت بر خاك و كنار زدن عمامه امر نمى‏كرد.

 

سیره پیامبر در سجده


ظهور بسیارى از روایات چنین مى‏نماید كه پیامبر(ص) به سجده بر زمین اهتمام داشته است.
اینك نمونه هایى از این روایات:
1. وائل بن حجر مى‏گوید: پیامبر را دیدم كه هنگام سجده، پیشانى و بینى‏اش را بر زمین گذاشت. " 9 ".
2. ابن عباس مى‏گوید: پیامبر(ص) بر سنگ سجده مى‏كرد. " 10 ".
3. از عایشه روایت شده است: هرگز پیامبر را ندیدم كه چیزى را مانع صورتش قرار دهد. " 11 ".
ابن حجر [ذیل این حدیث] مى‏گوید: در این حدیث اشاره شده است كه در سجده، اصل، تماس مستقیم پیشانى با زمین است؛ زیرا [عدم تماس مستقیم] منوط به عدم استطاعت و توانایى شده است. " 12 ".
این حدیث گویاى این حقیقت است كه به هنگام ضرورت، سجده بر لباس و پارچه جایز است و در غیر ضرورت؛ یعنى در حالى كه نمازگزار مختار است، جایز نیست. از امامان(ع) نیز این مطلب روایت شده است.
از عیینه نقل است كه لباس نازك كتانى مى‏خرد و به امام صادق(ع) عرض مى‏كند: در روزى كه هوا شدیداً گرم است، به مسجد مى‏روم و چون دوست ندارم بر ریگها نماز بخوانم، لباسم را پهن مى‏كنم و بر آن سجده مى‏كنم [آیا صحیح است؟] امام مى‏فرماید: بله اشكالى ندارد. " 13 ".
از قاسم بن فضیل نقل است: به امام رضا(ع) عرض كردم: فدایت شوم! [اگر] فردى به خاطر آزار گرما و سرما، بر آستینش سجده كند [اشكال دارد؟] امام(ع) فرمود: اشكالى ندارد. " 14 ".
احادیثى وجود دارد كه نشان مى‏دهد پیامبر(ص) در سرماى گزنده، بر گِل خشك و زمین سجده مى‏كرده است و با عبایى نماز مى‏خوانده تا با حایل قراردادن آن به هنگام سجده، دست و پاى او از گزند سرماى زمین محفوظ باشد، ولى این كار را براى پیشانى نمى‏كرده‏اند. اینك احادیثى كه در این زمینه وارد شده است:
1. از وائل بن حجر نقل است: رسول خدا(ص) را دیدم كه در صبح سردى با عبایى سفید نماز مى‏خواند و با حایل قرار دادن عبا به وسیله دست و پا، آنها را از سرماى زمین مصون مى‏دارد. " 15 ".
2. از ثابت بن صامت نقل شده است: رسول خدا(ص) در حالى كه خود را به عبایى پیچیده بود، در قبیله بنى عبدالاشهل نماز مى‏خواند و [به هنگام سجده] دستش را بر عبایش مى‏گذاشت تا او را از سرماى ریگها حفظ كند. " 16 ".
3. از ابو هریره نقل شده است: رسول خدا(ص) در یك روز بارانى سجده كرد، به طورى كه من اثر آن را در پیشانى و نوك بینى او مى‏دیدم. " 17 ".
این روایات و نظایر آن، نشان دهنده كیفیت سجده پیامبر(ص) در یك روز بارانى و سرد است و اینكه او گاهى بر گلِ سجده مى‏كرده و صورتش را با چیزى نمى‏پوشانده، و گاهى دستانش را مى‏پوشانده، بدون اینكه به صورتش كارى داشته باشد. دقت راویان حدیث در بیان توجه پیامبر(ص) در حفظ دستان خود از سرما و گلِ به واسطه عبا و یاد نكردن از پیشانى، نشان دهنده این است كه او صورت خود را با چیزى نمى‏پوشانده است؛ و گرنه چنانچه صورت خود را نیز مانند دستان محفوظ مى‏داشت، از دید راویان مستور نمى‏ماند و آن را ذكر مى‏كردند.

 

سیره صحابه و تابعین در سجده


از روایات متعددى آشكار مى‏شود كه سیره مجموعه‏اى از اصحاب پیامبر(ص) سجده كردن بر زمین بوده است.
1. از ابى امیه نقل است كه ابوبكر خود را به زمین رسانده، بر آن سجده مى‏كرد و نماز مى‏گزارد. " 18 ".
2. از ابو عبیده نقل است كه ابن مسعود، جز بر زمین سجده نمى‏كرد یا نماز نمى‏گزارد. " 19 ".
3. مسروق بن اجدع كه از اصحاب ابن مسعود بوده، سجده بر غیر زمین را جایز نمى‏دانسته است. او حتى در كشتى با خود چیزى مى‏آورده و بر آن سجده مى‏كرده است. " 20 ".
4. ابراهیم نخعى كوفى كه فقیه و یكى از تابعین بوده است، بر بردى مى‏ایستاده و بر زمین سجده مى‏كرده است. راوى مى‏گوید: «گفتیم بردى چیست؟ گفت: بردى، حصیر است». " 21 ".
در نقلى دیگر آمده است: او بر حصیر نماز مى‏گزارد و بر زمین سجده مى‏كرد.
5. عمربن عبدالعزیز به حصیر اكتفا نمى‏كرد، بلكه مقدارى خاك بر روى آن مى‏گذاشته و بر آن سجده مى‏كرده است. " 22 ".
6. عروة بن زبیر اكراه داشته است بر چیزى غیر از زمین نماز گزارد. " 23 ".
7. علىّ بن عبداللّه بن عباس به «زرین» نامه‏اى نوشت كه تخته سنگى از سنگهاى كوه مروه براى او بفرستد تا بر او سجده كند. " 24 ".
نتیجه اینكه تذلّل و خضوع در مقابل عظمت خداوند سبحان، تنها با قراردادن پیشانى بر خاك و گلِ خشك و گفتن این جمله با زبان حال كه «خاك كجا و ربّ الارباب كجا» و اینكه او با خاك یكسان است، به بهترین وجه تحقّق مى‏یابد و چنین وضعى، با سجده بر ساخته‏هاى بشرى حاصل نمى‏شود. علاّمه امینى در این زمینه سخن گرانقدرى دارد كه متن آن چنین است:
براى سجده كه چیزى جز اظهار كوچكى و خوارى در مقابل عظمت مولا نیست، مناسب‏تر این است كه بخشى از زمین به عنوان محل سجده انتخاب شده، نمازگزار صورت خود را بر آن قرار دهد و بینى خود را به آن بمالد تا سجده كننده طینت پستى را كه از آن آفریده شده و به آن بر مى‏گردد و دوباره از آن بازگشت داده مى‏شود، یاد آور شود و به این وسیله، پند گیرد و دائم به یاد بى ارزشى و پستى اصلش باشد و برایش خضوعى روحى، خوارى‏اى در باطن، پستى اى در نفس، انگیزه‏اى در اعضاى بدن براى عبودیت و عقب نشینى‏اى از ترفّع و انانیّت حاصل شود و به این بصیرت برسد كه موجودى كه از خاك آفریده شده است، شایسته چیزى جز خوارى و بیچارگى نیست.
بدیهى است كه چنین اصرارى، هرگز در پارچه‏اى بافته شده از پشم، دیبا و حریر و امثال آن كه از وسایل راحتى و رفاه انسان است و موجب مى‏شود انسان در خود، احساس بزرگى، حرمت، كرامت و مقام كند، دچار تكبّر، عصیان و استعلا شود و خضوع و خشوع از وجودش رخت بر بندد، یافت نمى‏شود. " 25 ".

 

جواز سجده بر حصیر


احادیثى كه از صحاح و مسانید و دیگر منابع حدیثى نقل كردیم، حاكى از آن بود كه پیامبر(ص) و اصحاب او به سجده بر زمین، با انواعى كه دارد، ملتزم بوده‏اند و هیچ گاه از آن عدول نمى‏كرده‏اند؛ هر چند گرمى هوا شدید و التزام به سجده برزمین، دشوار باشد. اما نصوصى وجود دارد كه نشان مى‏دهد پیامبر(ص)(به واسطه وحیى كه به او شده) سجده بر روییدنى از زمین را مجاز شمرده است. پیداست كه با این ترخیص مسئله سجده براى مسلمانان آسان شده، بار تكلیف و مشقّت در گرما و سرما و به هنگام خیس بودن زمین، برداشته مى‏شود. اینك توجه خواننده را به این نصوص جلب مى‏كنیم:
1. از انس بن مالك نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده است. " 26 ".
2. از ابن عباس نقل شده است: رسول خدا(ص)(و در تعبیرى دیگر، پیامبر(ص»بر حصیر نماز مى‏خوانده است. " 27 ".
3. از عایشه نقل شده است: پیامبر(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده است. " 28 ".
4. از امّ سلمه نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده است. " 29 ".
5. از میمونه نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده و بر آن سجده مى‏كرده است. " 30 ".
6. از امّ سلیم نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده است. " 31 ".
7. از عبداللّه بن عمر نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده است. " 32 ".
[در سفرى كه به مكه داشتم] یكى از مأموران مسجد الحرام كه تقیّد من به سجده بر حصیر را دید، به من اعتراض كرد و از علت این كار جویا شد. به او گفتم: [زیرا] پیامبر(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده است. گفت: نماز خواندن پیامبر(ص) بر حصیر و بوریا مستلزم سجده بر آنها نیست؛ زیرا ممكن است بر حصیر نماز مى‏خوانده اما بر چیز دیگرى سجده مى‏كرده است. به او گفتم: ذوق سلیم، بین نماز خواندن و سجده كردن فرق نمى‏گذارد؛ زیرا این سخن كه بر حصیر نماز مى‏خوانده، به این معناست كه او در تمامى حالتهاى نماز، از قبیل قیام، ركوع و سجود، بر حصیر نماز مى‏خوانده، نه اینكه پاها یا زانوها یا دستان خود را بر روى حصیر، اما پیشانى را بر چیز دیگرى قرار مى‏داده است.
علاوه بر این، در دسته‏اى از روایات تصریح شده كه حضرت بر حصیر سجده مى‏كرده است:
1. ابوسعید خدرى روایت كرده است: بر پیامبر(ص) وارد مى‏شود و مى‏بیند بر حصیرى نماز مى‏خواند و بر آن سجده مى‏كند. " 33 ".
2. از انس بن مالك نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصیر نماز مى‏خوانده و بر آن سجده مى‏كرده است. " 34 ".
در پرتو این روایات، روشن مى‏شود كه سجده بر زمین و خاك و بعضى از روییدنیها، مثل حصیرى كه از چوب شاخه درخت خرما ساخته شده، جایز است.

 

سجده بر لباس (به هنگام داشتن عذر)


قبلاً درباره مرحله اوّل و دوم بحث كردیم. اگر مرحله سومى باشد، عبارت است از جواز سجده بر غیر زمین و غیر روییدنیهاى از آن به هنگام ضرورت و داشتن عذر.
بدیهى است كه ترخیص سجده بر غیر زمین، پس از مرحله قبل بوده است؛ زیرا قبلاً بیان شد كه پیامبر(ص) به شكایت اصحاب از گرماى شدید، وقعى‏ ننهاد و او و اصحابش با تحمّل گرما و آزار آن، همواره بر زمین سجده مى‏كرده‏اند. اما خداوند، عزّ اسمه، براى رفع حرج، سجده بر لباس را به هنگام ضرورت و داشتن عذر، اجازه مى‏دهد. اینك روایاتى كه در این زمینه وارد شده است:
1. از انس بن مالك نقل شده است: هنگامى كه با پیامبر(ص) نماز مى‏خواندیم و یكى از ما قادر به قراردادن پیشانى بر زمین نبود، لباسش را پهن كرده، آنگاه بر آن سجده مى‏كرد.
2. همین حدیث به شكل دیگرى هم روایت شده است: با پیامبر(ص) نماز مى‏خواندیم كه یكى از ما از شدت گرما، بخشى از لباسش را بر زمین پهن كرد؛ پس چنانچه یكى از ما قادر نبود كه پیشانیش را بر زمین گذارد، لباسش را پهن مى‏كرد.
حدیث فوق، چنین هم نقل شده است: هنگامى كه با پیامبر(ص) نماز مى‏خواندیم، یكى از ما از شدت گرما، بخشى از لباسش را در مكان سجده گذاشت. " 35 ".
این روایت را كه اصحاب صحاح، سنن و مسانید نقل كرده‏اند، از حقیقت برخى روایات كه ظهور در جواز سجده بر لباس در حال اختیار نیز دارد، پرده برمى‏دارد؛ زیرا روایت انس تصریح مى‏كند كه جواز سجده بر لباس، مختص حالت ضرورت است. پس این روایت، قرینه مى‏شود بر اینكه مراد از این روایات مطلق چیست؟
اینك ذكر چند روایت در این زمینه:
1. عبداللّه بن محرز از ابو هریره نقل مى‏كند: رسول خدا(ص) بر پیچ عمامه‏اش سجده مى‏كرد. " 36 ".
با توجه به اینكه این روایت با روایاتى كه قبلاً نقل كردیم و طى آن، پیامبر(ص) از سجده بر پیچ عمامه نهى مى‏فرمود، معارض است، بنابراین باید آن را بر حالت ضرورت و داشتن عذر حمل كرد. بیهقى در سننش با تصریح به این مطلب گفته است: شیخ گفته است: اما روایتى كه در این زمینه از پیامبر(ص) در باره سجده بر پیچ عمامه نقل شده است، چیزى را ثابت نمى‏كند و روایت صحیح، روایت حسن بصرى است كه از اصحاب پیامبر(ص) حكایت كرده است. " 37 ".
از ابن راشد روایت شده است: مكحول را دیدم كه بر عمامه‏اش سجده مى‏كند. گفتم چرا بر آن سجده مى‏كنى؟ گفت: تا به این وسیله مانع رسیدن سرما به دندانهایم بشوم. " 38 ".
2. از انس روایت شده است: با پیامبر(ص) نماز مى‏خواندیم كه یكى از ما بر لباسش سجده كرد. " 39 ".
این روایت، بر حالت وجود عذر حمل مى‏شود؛ به قرینه روایاتى كه ما از پیامبر(ص) نقل كردیم و بخارى از او نقل كرده است. در روایت بخارى آمده است: در گرماى شدید، با پیامبر(ص) نماز مى‏خواندیم، چون یكى از ما نتوانست پیشانى‏اش را بر زمین بگذارد، لباسش را پهن كرده، بر آن سجده كرد. " 40 ".
روایت نسائى نیز آن را تأیید مى‏كند كه: وقتى ظهرها پشت سر پیامبر(ص) نماز مى‏خواندیم، براى محفوظ بودن از گرما، بر لباسهایمان سجده مى‏كردیم. " 41 ".
روایاتى وجود دارد كه دلالتشان تام نیست؛ زیرا فقط دلالت دارد كه پیامبر(ص) بر پوست نماز مى‏خوانده است؛ اما بر اینكه آیا بر آن سجده هم مى‏كرده یا نه، دلالتى ندارد.
3. از مغیرة بن شعبه نقل شده است: پیامبر(ص) بر حصیر و پوست دباغى نماز مى‏خوانده است. " 42 ".
این روایت، علاوه بر اینكه به واسطه وجود یونس بن حرث در سلسله سندش، ضعیف است، ظهور در سجده پیامبر بر پوست ندارد و ملازمه‏اى هم بین نماز خواندن بر پوست و سجده بر آن وجود ندارد؛ مخصوصاً اگر پوست، كوچك باشد؛ چه بسا پیامبر(ص) بر زمین یا گیاهى روییده شده از آن سجده كرده باشد و بر فرض كه بین نماز خواندن بر چیزى و سجده كردن بر آن، ملازمه وجود داشته باشد، این روایت و امثال آن نمى‏تواند در مقابل روایاتى كه در دو مرحله گذشته نقل كردیم، مقاومت كند.

 

نتیجه مباحث گذشته


كسى كه در روایات یاد شده تأمّل كند، به روشنى در مى‏یابد كه مسئله سجده در نماز، دو یا سه مرحله را پشت سر گذاشته است: در مرحله نخست، سجده بر زمین واجب بوده و مسلمانان اجازه نداشته‏اند بر غیر زمین سجده كنند. در مرحله دوم، اجازه مى‏یابند كه بر روییدنیها هم سجده كنند. غیر از این دو مرحله، مرحله دیگرى براى سجده، در نماز نبوده، جز این مرحله كه به مسلمانان اجازه داده مى‏شود تا در صورت ضرورت و داشتن عذر، بر لباس سجده كنند. بنابراین، روایاتى كه ظهور در جواز سجده بر پوست وامثال آن دارد، باید یا بر حالت ضرورت حمل شود و یا اینكه بگوییم این دسته از روایات، اساساً بر سجده بر پوست دلالت ندارد، بلكه نهایت دلالتشان بر نماز بر آنهاست.
از اینجا معلوم مى‏شود كه آنچه شیعه به آن ملتزمند؛ یعنى سجده بر زمین یا روییدنیهاى از زمین، عین سنّت نبوى است و به اندازه یك بند انگشت هم از آن منحرف نشده است و ما دعوت مى‏كنیم كه براى دریافت حقیقت و گذر از بدعت، كمى تأمّل شود.
بنابراین، سجده بر فرش، سجاده، گلیمهاى بافته شده از پشم، كُرك، حریر و امثال اینها و همچنین سجده بر لباس متّصل به نماز گزار، هرگز دلیل توجیه كننده‏اى نداشته است و هیچ مستندى براى جواز آن در سنّت وجود ندارد.
این شما و این صحاح شش گانه اهل سنّت كه عهده دار بیان احكام دین و بویژه احكام نماز، یعنى عمود دین است، اما حتى یك حدیث و كلمه‏اى كه اشاره به جواز سجده بر این موارد باشد، در آنها یافت نمى‏شود.
بنابراین، قول به جواز سجده بر فرش و سجّاده و التزام به آن و فرش كردن مساجد به آنها براى سجده بر آنها، آن گونه كه متداول است، بدعت محض و امرى جدید و غیر مشروع است و با سنّت خدا و سنّت رسول او(ص) مخالفت دارد: «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْوِیلاً». " 43 ".

 

فلسفه مهر


در اینجا سوءالى باقى مى‏ماند كه برادران اهل سنّت، بسیارى اوقات آن را مطرح مى‏كنند و آن اینكه چرا شیعیان در سفر و غیر سفر، به هنگام نماز، در مقابل خود مُهر مى‏گذارند و بر آن سجده مى‏كنند؟ و چه بسا انسانهاى ساده توهّم كنند(همچنان كه قبلاً گفتیم) شیعیان براى مُهر سجده مى‏كنند، نه بر آن؛ یعنى سنگ و خاك را عبادت مى‏كنند! این توهّم از آنجا ناشى مى‏شود كه این بیچارگان، بین سجده بر مُهر و سجده براى مُهر فرق نمى‏گذارند.
به هر حال پاسخ این سوءال روشن است؛ زیرا توجه و اهتمام شیعه به این است كه آنچه بر آن سجده مى‏كنند، خاكِ پاك باشد، و فرقى نمى‏كند كه آن خاك از چه زمین و جایى باشد. این التزام شیعیان، شبیه التزام آنان به طهارت بدن، لباس و محل نمازگزار

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 23 مهر 1390برچسب:, ] [ 16:59 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

جهت مشاهده وبلاگ به منوی خانه مراجعه فرمائید
نويسندگان
آخرين مطالب
آبان 1394 مهر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 99
بازدید ماه : 3375
بازدید کل : 395373
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1